مقالات علمی و تاریخی

این وبلاگ جهت رشد و ارتقا فرهنگ عمومی در جامعه می باشد

مقالات علمی و تاریخی

این وبلاگ جهت رشد و ارتقا فرهنگ عمومی در جامعه می باشد

فکر کردن به مسائل عمده کشور وظیفه جوانان!


برای یک موجود زنده آسایش و خوشی آن‏گاه فراهم است که با محیط و مجموع عواملی که او را احاطه کرده است هماهنگ و سازگار باشد .
انسان نیز، خواه ناخواه مشمول این قانون و تابع این اصل کلی می‏باشد، یعنی شرط بقا و دوام و خوشبختی انسان در زندگی این است که با عواملی که او را احاطه کرده است، موافق و هماهنگ و سازگار باشد . در زندگی اجتماعی، جامعه، منافع فرد را در ضمن مصالح اجتماع حفظ می‏کند چرا که مصلحت جمع، همان مصلحت اکثریت افراد اجتماع است و بنابراین همیشه در قوانین جهان، توجه اول به مصالح جمع است، نه به منافع فرد .
این‏جاست که لزوم و اهمیت دین که اساس‏اش توحید و ایمان به خدای یگانه است، روشن می‏شود . دین در هر دو مقام، لازم و ضروری است . هم برای سازگار ساختن محیط اجتماعی با زندگانی فرد، یعنی ایجاد عدالت اجتماعی متوافق با مصالح عموم و هم، ایجاد توافق و انطباق در روحیه‏ی فرد با مصالح عالیه‏ی اجتماع .

1 - جامعه‏ی جهانی از سلاح اتمی بیم دارد و دشمنان قسم‏خورده‏ی اسلام و ایران با توجه به این مسئله، افکار عمومی جهان و بسیاری از دولت‏ها را با طرح شعار دروغین تلاش ایران برای دست‏یابی به سلاح هسته‏ای حساس کردند و به هدف خود یعنی ایجاد اجماعی بین المللی بر ضد جمهوری اسلامی ایران نزدیک شدند .
2 -
نظام اسلامی ایران با درایت و تدبیر، روشی را انتخاب کرد، تا ضمن حفظ فناوری هسته‏ای، فعالیت‏های هسته‏ای خود را در معرض بازدید قرار دهد و به این وسیله تبلیغات دروغ آمریکایی‏ها و صهیونیست‏ها را افشا کند .
3 -
اگر کسی بخواهد با جمهوری اسلامی ایران در زمینه‏ی فعالیت‏های صلح‏آمیز هسته‏ای وارد چالش شود و یا در امور داخلی ما دخالت کند، قطعا تودهنی خواهد خورد، زیرا نظام اسلامی در این زمینه حتی یک قدم عقب نشینی نخواهد کرد .
4 -
دشمنان نظام، در خیال خام خود تصور نکنند که جمهوری اسلامی گیر افتاده است، چرا که در ادامه‏ی حرکتی که انجام داده‏ایم، در هر نقطه‏ای که احساس کنیم منافع ایران و ارزش‏های نظام ممکن است مورد خدشه قرار گیرد، بدون هیچ تردیدی به این حرکت‏خاتمه خواهیم داد .
5 -
تاکنون کاری بر خلاف مبانی و اصول در نظام انجام نشده است، ضمن آن‏که هرجا احساس کنم برخلاف ضوابط وجهت‏گیری‏های نظام و اهداف انقلاب، قدمی برداشته می‏شود، جلوی آن را خواهم گرفت .
6 -
مردم با دولت و نظام همراه و همدلند و خود را سرباز نظام می‏دانند، بنابراین اروپایی‏ها و غیر اروپایی‏ها گول ورشکستگان سیاسی داخلی و مطرودان امام و انقلاب و مردم را نخورند و به دروغ‏های کسانی که تاثیرشان در فضای عمومی ایران نزدیک صفر است، دلشان را خوش نکنند .
7 -
مردم و جوانان ما بسیار خوب و فهیم هستند و همچون بیست‏و سه انتخابات قبلی در انتخابات مجلس هفتم هم شرکت می‏کنند، مهم این است که مسؤولان با رفتار احترام‏آمیز با مردم و خدمت‏به آن‏ها، فضای شوق انگیزی را برای برگزاری انتخابات پرشور آماده کنند .
8 -
تقوای مسؤولان باید در رفتار آن‏ها و در عرصه‏ی عمل به مسؤولیت‏های اجتماعی، آباد کردن زندگی دنیا و آخرت مردم و دنبال کردن اهداف انقلاب بروز یابد و باید از هر حرکتی که با مواضع دشمن هم‏سو باشد، کاملا پرهیز کنند .
9 -
رعایت نکردن حدود قانون از سوی مسؤولان و دستگاه‏های دولتی و اجرایی به فساد مالی یا تعارض و اختلاف دستگاه‏ها منجر می‏شود و همه باید از آن پرهیز کنند .
10 -
دشمن می‏خواهد این کاروان علمی را که به سوی قله‏های تعالی و پیشرفت در حرکت است، از حرکت‏باز دارد; که البته تا هنگامی که جوانان و دانشجویان هوشیارانه در میدان هستند، موفق نخواهد شد و حرکت نظام و کشور به سمت آرمان‏ها ادامه خواهد یافت .
11 -
از جوانان عزیزمان توقع داریم که با احساس تعهد در مورد آینده‏ی کشور، با مسائل سیاسی جامعه و کشور جدی برخورد و برخورد کنند و با تفکر عمیق در مورد این مسائل، دیدگاه‏ها و خواسته‏های خود را با جدیت مطرح کنند .
12 -
همین که یک موضوع اساسی به عنوان باورو خواست جدی جوانان مطرح می‏شود، آثار مبارک و تعیین کننده‏ای به همراه می‏آورد، به همین خاطر خواست و مطالبه‏ی جوانان در مورد مسائل اساسی کشور، یک نیاز قطعی و حیاتی جامعه و نظام است .
13 -
آزادی‏های سیاسی و اجتماعی از بحث‏های مهم آزادی‏های بشری است، اما کسانی که با شعار آزادی سیاسی، دنبال تحقق اهداف فاشیست‏های به ظاهر دمکراتیک حاکم بر آمریکا هستند، قطعا دنبال آزادی و آزاد اندیشی نیستند و با وجود این‏که شعارهای خود را رنگ و روغن آزادی‏خواهی می‏زنند، اما شعار حقیقی آن‏ها شعار اسارت و خیانت است .
14 -
آزادانه فکر کردن، آزادانه تصمیم گرفتن و دنباله روی نکردن از تلقین بلندگوهای تبلیغاتی غرب، از جلوه‏های آزاداندیشی می‏باشد .
15 -
در واقع، مصلحت اندیشی چیز بدی نیست و در روند دشوار اداره‏ی کشور، گاه مسؤولان مجبور می‏شوند که مصالحی را در نظر بگیرند، اما ورود گرایش مصلحت‏اندیشانه به محیطهای فکری و روحی جوانان و دانشجویان، آرمان‏ها را به کلی ریشه کن خواهد کرد .
16 -
جوانان و دانشجویان همواره بر قله‏های آرمانی نگاه کنند، تا برآیند آرمان‏گرایی آن‏ها و چالش مسئول با مصلحت‏ها، به نتیجه‏ی معتدلی منجر شود .
17 -
فکر کردن جوانان درمورد مسائل عمده‏ی کشور و اعتماد به نفس آنان در طرح مطالبات و دیدگاه‏هایشان نیاز مهم کشور در جامعه است .*

 

 

 

 

 

 

مدیر‌کل دفتر فرهنگی سازمان ملی جوانان کشور

حفظ و تقویت وحدت مهم‌ترین وظیفه جوانان در جامعه است

خبرگزاری فارس: مدیر‌کل دفتر فرهنگی سازمان ملی جوانان کشور گفت: وحدت به عنوان یکی از ارزشمند‌ترین دستاورد‌های انقلاب بوده و بر همه آحاد جامعه به‌ ویژه جوانان، حفظ و تقویت آن واجب است.

http://media.farsnews.com/Media/8803/Images/jpg/A0696/A0696332.jpg

مجید امیدی امروز در گفتگو با خبرنگار فارس در شهرکرد، برخی از اظهار نظر‌های مطرح شده پس از انتخابات را به اختلافات درون خانوادگی تشبیه کرده و اظهار داشت: همانطور که اگر درون یک خانواده مشکلی برای فرزند خانواده پیش آید، همه اعضای خانواده سعی در حل مشکل درون خانواده در سریع‌ترین زمان ممکن می کنند، همه گروه‌های فعال اجتماعی و در رأس آنان جوانان نیز در حفظ آرامش، دوستی و وحدت در جامعه وظیفه‌ای مشابه دارند.
وی تاثیر خانواده را در شکل‌گیری هویت ایرانی ـ اسلامی جوانان بسیار حساس عنوان کرد و افزود: متاسفانه برخی از خانواده‌ها هیچ گونه مسئولیتی غیر از تامین معاش زندگی در قبال جوانان متوجه خود نمی‌دانند و همین امر سبب شده است تا عده‌ای افراد فرصت‌طلب، به‌صورت آگاهانه هویت نسل جوان را هدف قرار دهند.
امیدی در ادامه آموزه‌های دینی و الگو سازی اسلامی ـ ایرانی را تنها راه هویت بخشی به جوانان عنوان کرد و افزود: اگر مسئولان نتوانند این الگو‌سازی را به خوبی انتقال دهند، شاهد اتفاقات خوبی در جامعه نیستیم.
مدیر‌کل دفتر فرهنگی سازمان ملی جوانان کشور خواستار آگاهی جوانان از جامعه شد و ادامه داد: نگاه و مطالبات جوانان از جامعه باید مثل نگاه به خانواده باشد و اگر این مسئله در جامعه حل شود بسیاری از ناکامی‌های جوانان نیز برطرف می‌شود.
وی با تأکید بر حفظ قدر و منزلت جوانان ایرانی گفت: جوانان باید هوشیارانه عمل کنند و اجازه ندهند تا خودباوری در درونشان از بین برود.
امیدی افزود: برخی با تخریب‌های گوناگون به دنبال این هستند که جوانان کشور را ضعیف و بی‌اعتبار نشان دهند، بنابراین جوانان باید بیدار باشند و نسبت به این گونه برنامه‌ریزی‌ها آگاهانه عمل کنند.
وی در پایان به اهمیت چگونگی الگوگیری جوانان از شخصیت‌های اسلامی پرداخت و با اشاره به اینکه عمل بهترین نوع تبلیغ است، تصریح کرد: با عمل صحیح به دستورات ایرانی ـ اسلامی خواهیم توانست الگوی مناسبی برای جوانان در جامعه ایجاد کنیم.

 

 

 

 

عدالت اسلامی و وظایف جوانان


درباره عدالت اسلامی ، آیات بسیاری در قرآن مجید اشاره شده که ما به چند آیه از آن اکتفا می کنیم:
(
ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی ) خداوند مسلمانان را دستور به عدالت و نیکی کردن و بخشش به خویشاوندان می دهد. (اقسطوا ان الله یحب المقسطین ) عدالت کنید که خدا عدالت پیشگان را دوست دارد ( ان الله یامرکم ان تؤدو الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل ) خدا به شما دستور می دهد که امانتها را به صاحبانشان برگردانید، و هر گاه بین مردم داوری کردید به عدالت داوری کنید.
پیامبر خدا (ص) می فرمایند: محبوبترین انسانها نزد خدا حاکم عادل است و مغبوض ترین انسانها حاکم جاهل و ستمگر است. و باز در روایتی دیگر می فرماید: سه نفرند که اهل بهشتند. اول: انسان عادل، دوم: انسانی که قلب مهربانی دارد. نسبت به خویشاوندانش و... حتی نسبت به حیوانات. سوم: ثروتمندی که با عفت است و صدقه و خیرات می دهد. (یعنی ثروت او را به فساد نمی کشد) با داشتن ثروت عفت و پاکدامنی را حفظ می کند، مال و ثروتی را که خدا به او داده در راه خدا انفاق می کند.
عدالت جنبه ها و ابعاد مختلفی دارد، عدالت با نفس یعنی انسان نفسش را اصلاح کند و آنرا از رزایل اخلاقی و شرک و کینه پاک سازد.
دوم: عدالت با خدا، یعنی اطاعت کردن از دستورات خدا، و به او شرک نورزیدن و اخلاص در تمام اعمالی که انجام می دهد. منزه و مبرا دانستن خدا در برابر تمام کاستی ها، و شکر و سپاسگذاری در برابر تمام نعمتهای خدا.
سوم: عدالت با مردم، پیامبراکرم (ص) می فرمایند: یکی از انسانهای که در روز قیامت در زیر سایه عرش خدا قرار می گیرد، حاکم عادل است، حاکمی که با رعیتش با عدالت و انصاف رفتار کند، فرقی قایل نشود میان ملیتها و آیین ها قوم و نژادی که هستند.
پیامبر خدا فرمودند: هر گاه امانت از بین رفت منتظر قیامت باشید. سوال شد یا رسول الله منظور شما از امانت چیست؟ فرمودند: زمانی که در یک حکومت مسئولیتها و پست های کلیدی به انسانهای که برای آن پستها و مقامها صلاحیت ندارند سپرده شود منتظر قیامت باشید. و باز در جایی دیگرفرمودند: اگر در یک مملکتی پستهای استانداری و فرمانداری آن حکومت به انسانهایی که شایستگی و لیاقت آن مقام را ندارند در حالی که انسانهای شایسته تر از آنها جود دارند واگذار شود منتظر قیامت باشید.
پیامبر می فرمایند: که این حاکم در حقیقت به خدا و مردم و پیامبر خیانت کرده است. و باز در جایی دیگر می فرمایند: اگر یک حاکمی پستهای مملکت را بین خویشاوندانش یا بین دوستانش تقسیم کند، در حالکی که انسانهای شایسته تر از آنان در مملکت هستند، این چنین انسانی هم به خدا و هم به مردمش و پیامبر خیانت کرده است. و در جایی دیگر می فرمایند: حاکم عادل یعنی این که بین افراد ملتش فرق نگذارد. پس هر حاکمی نمی تواند در روز قیامت از آن گرمای طاقت فرسا در امان بماند و در زیر سایه عرش خدا قرار بگیرد. حاکمی که این خصوصیات را داشته باشد در زیر سایه عرش الهی قرار می گیرد.
عمر بن عبدالعزیز رضی الله عنه هنگامی که در بستر بیماری و در شرف مرگ هستند، افرادی از خویشاوندانشان به آنها می گویند: ای امیرالمومنین چرا چیزی برای فرزندانتان باقی نگذاشته اید که پس از شما به کسی محتاج نباشند، ایشان فرزندان خود را صدا می زند، ایشان حدود 13 تا 19 تا پسر داشتند که هنوز به سن بلوغ نرسیده بودند. آنگاه خطاب به فرزندان خود می گوید: ای فرزندانم من از حق شما چیزی به کسی نداده ام که حق شما باشد. لذا اگر شما انسانهای صالح بودید، خداوند متعال روزی بندگان شایسته اش را بر عهده گرفته است، خداوند انسان با تقوا را از تنگنیهای زندگی نجات می دهد و آنچنان روزی او را می دهد که خودش هم نمی فهمد از کجا آمده است. اگر انسانهای ناخلفی بودید من هیچ گاه مالی را نمی گذارم که بعد از من در راه خلاف مصرف شود.
این هشداری است برای مادر و پدرانی که برای فرزندان خود مال زیادی می گذارند در حالی که آنها را خوب تربیت نکرده اند و فردا این مال و ثروت برای او وبال می شود. می میرد ولی نامه اعمال او برای همیشه باز است و گناهان در نامه اعمال او درج می شود، چون مال را جمع کرده است زکات آنراادا نکرده است. و الان فرزندان این مال را در راه گناه خرج می کنند، عمر بن عبدالعزیز به فرزندانش این چنین می گوید: من هیچ وقت راضی نشدم که از بیت المال چیزی را بردارم و برای شما پسنداز کنم. لذا وقتی که فوت می کند به هر فرزندی کمتر از 20 درهم ارث می رسد.
عدالت یعنی اینکه هم در بیت المال عادل باشد و هم در رفتار با مردم، در زمان خلافت حضرت عمر بن خطاب(رض)، عمربن عاص از طرف ایشان والی مصر بود. روزی فرزند عمربن عاص در مصر با دوستانش مسابقه اسب سواری داشت، اسب یکی از دوستانش جلوتر از اسب پسر حاکم مصر قرار میگیرد، فرزند عمر بن عاص ناراحت می شود و شلاقی بر این فرد می زند و می گوید: من فرزند استاندار مصر عمر بن عاص هستم. و تو نسبت به من بی ادبی کردی و نمی بایستی از من سبقت میگرفتی! خبر این ماجرا در مدینه به گوش حضرت عمر(رض) می رسد. (خدا رحمت کند این انسان را) ایشان به استاندارش نامه ای می نویسد و می گوید: در موسم حج امسال خودت و فرزندت همراه فرزند فلانی حاضر شوید. در موسم حج همه حجاج حاضر هستند، حضرت عمر(رض) عمربن عاص و فرزندش را و آن شخصی که شلاق خورده را فرا می خواند و شلاقی به دست آن شخصی مظلوم می دهد و می گوید: به همان نحوی که تو را شلاق زده انتقامت را بگیر. و رو می کند به عمر بن عاص و می گوید: ای عمر از چه زمانی تو مردم را برده قرار دادی در حالی که انسانها آزاد از مادرانشان متولد شده اند؟!
اینچنین حکام عادلی فردای قیامت در زیر سایه عرش الهی قرار می گیرند.
دومین شخصی که در زیر سایه عرش الهی قرار می گیرد، جوانی است که در عبادت خدا پرورش یافته، و جوانی اش را در عبادت خدا صرف کرده است. جوانان هر جامعه سرمایه آن جامعه هستند، جوانانی که امروز وقت خود را در کنار تلویزیون و نگاه کردن سی دی های مبتذل و اینترنت صرف می کنند، آگاه باشند و قدر خود را بدانند، چون عزت هر جامعه، به عزت جوانان آن جامعه بستگی دارد.
قرآن مجید نمونه های والای را برای ما معرفی می کند که جوانان ما باید از این نمونه ها سرمشق و الگو بگیرندۀ حضرت ابراهیم جوانی است که در جامعه ای پرورش یافته که همه بت پرستند و حاکم آن جامعه ادعای خدایی می کند، اما ایشان بنا به فطرت، کینه و نفرت از بت ها در قلب ابراهیم موج می زند. لذا وقتی که به سن جوانی می رسد تحمل این صحنه ها را ندارد. اولین سخنی که به مردم و پدرش (که بت ساز بود) می زند این است که این تمثالهایی که شما شب و روز مواظب آنها هستید و آنها را عبادت می کنید، چه چیزی هستند؟ آنها می گویند: اینها معبودهای مایند، معبودهایی که پدرانمان آنها را عبادت می کرده اند حضرت ابراهیم (ع) آنها را نصیحت می کند و می گوید: دست از بت پرستی بردارید و رو به خدا پرستی آرید: زمانی که می بیند که نصیحت در آنها کارگر نیست. روزی که مردم جشن گرفته بودند و برای شرکت در جشن به خارج شهر رفته اند. حضرت فرصت را غنیمت شمرده و وارد بت خانه می شوند و همه بت ها را در هم می شکنند، بجز بت بزرگ که او را گذاشتند. مردم وقتی که از خارج شهر برگشتند و آن صحنه را مشاهد کردند از یکدیگر سوال کردند که چه کسی این کار را کرده است؟ گفتند: جوانی است که از بتها متنفر است و از بتها بدگویی می کند و اسمش هم ابراهیم است. (جوانها دقت کنند جوانی است که در برابر خانواده و یک حکومت ایستاده است و می خواهد مردم را به سوی خدا دعوت کند و همه مشکلات و مصیبتها را به جان و دل خریده است) آخرالامر به این نتیجه می رسند که خرمنی از آتش فراهم می کنند و حضرت ابراهیم را در آن اندازند، خرمن آتش برای حضرت ابراهیم تبدیل به گلستان شد. (جوان اگر متکی به خدا باشد و نافرمانی نکند خرمن آتش برای او گلستان می شود)
این یک نمونه از جوانهایی است که جوانان ما می توانند از این نمونه قرآنی الگو بگیرند.
دومین نمونه حضرت اسماعیل(ع) است، جوانی است که هزاران آرزو دارد، که یک مرتبه از طرف خدا به حضرت ابراهیم دستور می رسد که می بایست فرزندت را در راه ما قربانی کنی، حضرت اسماعیل هم فرزند همان پدر است، وقتی که حضرت ابراهیم(ع) مسئله را با حضرت اسماعیل(ع) در میان می گذارد، که در خواب دیده ام (خواب انبیاء وحی است) که تو را در راه خدا ذبح می کنم، نظر تو چه است؟ پسر می گوید: ای پدرجان به آنچه امر شده ای انجام بده! و مرا اگر خدا بخواهد جزء صبر کنندگان خواهی یافت. این جوان رشید جانش را در طبق اخلاص می گذارد و بدون کوچکترین شک و تردید می گوید: ای پدر مرا در راه الله قربانی کن.
سومین قصه، داستان حضرت یوسف(ع) است. سنبل عفت و پاکدامنی برای تمام جوانان مسلمانی که قرآن را تلاوت می کنند.!
جوانان ما می بایست از این قصه ها درس بگیرند، جوانی که در خانه عزیز مصر بزرگ می شود و در زیبایی هم نظیر و بدیل ندارد، زمانی که یوسف (ع) به سنت جوانی می رسد، عشق این جوان در دل زلیخا همسر عزیز مصر جا می گیرد. او همسر عزیز مصر است، چگونه غرور و مقام و منزلتش را زیر پا گذارد و در برابر کسی که در خانه اش بعنوان خدمتکار قرار دارد، تسلیم شود. و خواسته اش را بیان نماید. اما غرایز وقتی بر انسانی غلبه می کند، انسان تمام شرافت و عزتش را کنار می گذارد که به خواسته اش برسد. و آن را ارضا کند.
همسر عزیز مصر مرتب دنبال فرصتی است که به هدفش برسد، با حیله های و کارهای مختلف در سر راه حضرت یوسف (ع) ظاهر می شود تا بلکه به خواسته اش برسد. اما یوسف جوان پاکدامنی است که هیچ توجهی به این چیزها ندارد و آن اعتنایی نمی ورزد.
وقتی که زن عزیز مصر که در زیبایی هم نظیر ندارد می بیند که یوسف هیچ توجهی به او ندارد، تصمیم می گیرد که به هر وسیله ای که شده آرزویش را برآورده نماید، لذا حضرت یوسف را به داخل حجره اش فرا می خواند و بعد از ورود حضرت تمام درها را قفل می کند و پرده ها را می اندازد و به یوسف می گوید بیا به سوی من! دیگر چاره ای نداری حال مجبوری که خواسته ام را برآورده سازی!.
اما یوسف (ع) وقتی که می بیند تمام درها بسته شده است و کسی هم نیست که به دادش برسد و او را از این مخمصه نجات دهد. می گوید: فقط یک ذات الهی است که می تواند در سخترین شرایط به داد انسان برسد. می گوید: من از شر نفسم سرکش به خدا پناه می برم. خدا به کمکش می آید و او را از این مخمصه نجات می دهد. ولی باز هم زلیخا دست از این ماجراجویی بر نمی دارد و او را تهدید می کند و می گوید: ای یوسف اگر آن چه را که من از تو می خواهم انجام ندی، تو را به زندان می اندازم. حضرت یوسف(ع) در جواب تهدید زلیخا می گوید: خدایا زندان برای من بهتر است.
حضرت یوسف می پذیرد که بهترین دوران جوانی اش را در زندان سپری می کند ولی حاضر نیست یک لحظه به غرایز نفسانی اش پاسخ مثبت بدهد.
لذا خداوند هم به او عزت می دهد و به او مقام نبوت اعطا می کند، این ها درسهایی است برای جوانانی که می خواهند الگو بر داری نمایند.
گروه دیگری از جوانان که خداوند در قرآن مجید برای ما بعنوان اسوه معرفی می کند، اصحاب کهف هستند. زمانی که گروهی از جوانان به مبارزه با طاغوت بلند می شوند خدا هم به آنها عزت می دهد و نام آنها را در تاریخ برای همیشه جاودان نگه می دارد.
صحابه پیامبراکرم (ص) اکثرا جوانانی بودند که جان و مالشان را در راه اسلام فدا کردند. حضرت عمر(رض) در سن 27 سالگی به اسلام مشرف می شوند، و از همان لحظه نخست در کنار پیامبراکرم قرار میگیرد و به خانه کعبه می آیند و اسلام را در آشکار می سازند و در طول حیاتشان هزاران خدمتهای گرانبها به اسلام می کنند، اسامه بن زید جوان 18 ساله است که از طرف پیامبر به عنوان فرمانده لشکر اسلام تعیین می شود در حالی که بزرگانی از صحابه مانند ابوبکر و عمرو غیره در این لشکر حضور دارند. چون پیامبراکرم (ص) می خواهند به مسلمانان بفهماندند که قدر جوانان را بدانید و از نیروی جوانها بهترین خدمت را بگیرید و آنها را به حال خودشان رها نکنید.
رقیب بن عامر(رض) صحابه جلیل القدر پیامبر وقتی که به بارگاه رستم فرخزاد فرمانده سپاه ایران می آید و رستم از ایشان می پرسد چه چیزی باعث شده که شما به خود جرات دادید به کشور ما حمله کنید؟ ایشان در جواب رستم فرخزاد می گوید: ما قومی هستیم که خدا ما را فرستاده تا انسانها را از قید بردگی آزاد کنیم و به بندگی خدا دعوت کنیم، انسانها را از تنگناهای دنیا نجات و به سعادت دنیا و آخرت دعوت کنیم، انسانها را از جور و ستم ادیان رها و به عدالت اسلام فرا خوانیم.
جوانها بدانند که در پیشگاه خداوند مسئول هستند، پیامبراکرم (ع) می فرمایند: قبل از هر چیز از انسان چهار سوال می شود.
اولین سوال: عمومی است، این که عمری را که خدا به تو داده بود چگونه صرف کردی؟
دومین سوال: اختصاصی است، این که دوران جوانی که ارزشمندترین دوران تو بود چگونه سپری کردی؟
سومین سوال: از مال او سوال می شود، که مال خود را از چه راهی بدست آوردی و در چه راهی مصرف کردی؟ و از علم و دانش او هم سوال می شود.
به همین خاطر پیامبر فرمودند: پنج چیز را قبل از پنج چیز غنیمت بشمارید.
اول: جوانی ات را قبل از پیری غنیمت بشمار، چون وقت پیری افسوس خوردن فایده ای ندارد.
دوم: تندرستی ات را قبل از بیمار شدن غنیمت بشمار.
سوم: فراقتت را قبل از گرفتار شدن غنیمت بشمار.
چهارم: مال و ثروتت را قبل از فقر و تنگدستی، غنیمت بشمار.
پنجم: عمرت را قبل از مردن، غنیمت بشمار.
وظایفه هر جوان این است که احساس مسئولیت کند، و به اسلام افتخار کند، وقتی از حضرت سلمان فارسی(رض) سوال می کنند که تو فرزند چه کسی هستی؟ ایشان می گوید: من فرزند اسلام هستم. ایشان بالاترین افتخار اسلام را می داند. عزت در اسلام است.
حضرت عمرفاروق (رض) زمانی که به شام تشریف می برند و مردم برای استقبال ایشان از شهر خارج می شوند در بیرون از شهر به استقبال ایشان می روند، چون حضرت عادت داشتن برای تواضع کفش نمی پوشیدند، حضرت ابو عبیده بن جراح عرض می کند ای امیر المونین مردم به استقبالتان آمده اند بهتر است که کفشهایتان را در نیاوریده و بپوشید. حضرت عمر(رض) در جواب می گوید: عزت من در اسلام است نه در کفش به پا کردن یا نکردن.
اگر خواسته باشیم عزت را در غیر اسلام جستجو کنیم، خداوند ما را ذلیل و خوار می کند.
از مسئولیتها ی دیگر جوانان این است که به اسلام افتخار کنند و دنبال علم و دانش باشند. و مبلغان اسلامی واقعی باشند، امروز شاهدیم که در جهان کفر بیش از چهار میلیون و پانصد هزار مبلغ دین مسیحی وجود دارد و برای دینشان تبلیغ می کنند که اکثرشان جوانان هستند.
جای تاسف است که جوانان ما نشسته باشند و داعیان الی الله نباشند! جوانان ما باید بزرگترین داعیان الی الله باشند و جهانیان را با پند و حکمت به سوی خدا دعوت دهند.
و دعوت هم تنها بیرون شدن و تبلیغ کردن نیست. کسانی که خداوند به آنها مال داده توسط مالشان و کمک کردن به مدارس و مساجد و نیازمندان دعوت دهند، و کسانیکه علم دارند با علم و دانششان به دیگران دعوت نمایند، و کسی که هیچ چیز ندارد با ااخلاق خوب و پسندیده حتی با یک لبخند زدن وظیفه اش را ادا نماید. و خودش را جز داعیان الی الله قرار دهد.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد